گفت میروم و رفتمرد بودپای حرفش ماندگفت میروم نرفتزن بود پای حرفش سوخت سعید شیربندی
چگونه با تــو بگویــــم کـه مردم آزاری؟و اینکه پر شدی از واژه های تکراری؟چگونه با تو بگویم که سطر سطر دلتتقلبـــی شده و شکل جنس بازاری؟ولـی هنوز در اندیشه ی غزل هایی.ببین که باز هم آقا به من بدهکاری!و دلخوشم به نگاهی که مات مانده و سرد،بــــه روی عکس کســـی روی قاب دیواری.دلت ترانه ی محض است یک ترانه ی محض،کــــه هست روی لبت تا همیشه هـا جاری."و خواند قصه ی دل را برای من این بود"که های ... بانوی آیینه! دوستم داری؟چگونه با تو بگویم؟ _کمی خجالتیم _و با اجازه ی حضار محترم ... آری...!"مریم وزیری"
..............................................................چو مرا سوختی از غم، مکن اندیشه ز آهکم فتد شعله به خاشاک، که دودی نکند "جامی "
هر که به سویی میرودمن در پاکت فقط یک نخ سیگار دارمکبریت هم که هستحال هر مسیری را میتوانبه سمت توپرسه زد......
چگونه با تــو بگویــــم کـه مردم آزاری؟
و اینکه پر شدی از واژه های تکراری؟
چگونه با تو بگویم که سطر سطر دلت
تقلبـــی شده و شکل جنس بازاری؟
ولـی هنوز در اندیشه ی غزل هایی.
ببین که باز هم آقا به من بدهکاری!
و دلخوشم به نگاهی که مات مانده و سرد،
بــــه روی عکس کســـی روی قاب دیواری.
دلت ترانه ی محض است یک ترانه ی محض،
کــــه هست روی لبت تا همیشه هـا جاری.
"و خواند قصه ی دل را برای من این بود"
که های ... بانوی آیینه! دوستم داری؟
چگونه با تو بگویم؟ _کمی خجالتیم _
و با اجازه ی حضار محترم ... آری...!
"مریم وزیری"
..............................................................
چو مرا سوختی از غم، مکن اندیشه ز آه
کم فتد شعله به خاشاک، که دودی نکند
"جامی "
هر که به سویی میرود
من در پاکت فقط یک نخ سیگار دارم
کبریت هم که هست
حال هر مسیری را میتوان
به سمت تو
پرسه زد......