ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چشمان رازناک شرجیات
آبی است ، سبز ، یا خاکستری ؟
که هی مهربان میشود ، زیبا میشود ، هی وحشی
هی در خود میتاباند رخوت و پریده رنگی آسمان را
یاد روزهای سفید و معتدل ابرآلوده میاندازیام
که قلبهای افسون شده
از تلاطم دردی نامعلوم به خود میپیچند
و آب میشوند در گریه
و جانهای بیدار ، ذهن به خواب رفته را ریشخند میکنند
گاه به افقهای قشنگ میمانی
که خورشیدها را در فصلهای مه گرفته میافروزد
تو چشمانداز نمزده
چه میدرخشی
به شعله میکشی
پرتوهای آمده از آسمان آشفته را
تو ای زن خطرناک ، اقلیم اغواگر
هم برف ، هم یخریزههایت را میستایم
از این زمستان کینهتوز آیا
لذتهایی برندهتر از شیشه و آهن
نصیبام خواهد بود ؟
شارل بودلر
مترجم : آسیه حیدری شاهیسرایی