چون تو هستی

هر جا که نگرانی هایت هست
من را صدا بزن و بگذار دستت را بگیرم
خوشحالی های بزرگ و خواسته های بی صدا
چون تو هستی قلب من رشد میکند
آه ، دلتنگی

چون تو هستی من هم هستم
من را صدا بزن و بگذار دستت را بگیرم
زمانی که در عشقت باز می شود
من را می بینی بگذار در آن نور زندگی کنم
در تنهایی و خستگی های زندگی
چون تو هستی معنی عشق را فهمیدم
آه ، دلتنگی

چون تو هستی من هم هستم
من را صدا بزن و بگذار در آن نور زندگی کنم
من را صدا بزن و بگذار دستت را بگیرم
چون تو هستی

کیم نم جو شاعر کره ای
مترجم : عارفه سادات پورمنوچهری

نظرات 2 + ارسال نظر
کوثر دوشنبه 22 اردیبهشت 1399 ساعت 16:00

شاهکار مولانا درباره مهربانی

مهربانی شیوه ی دیرین ماست
مهربانی در جهان آیین ِ ماست

ما زنسلِ مهربانان بوده ایم
از تبار ِ قهرمانان بوده ایم

آن که دارد مهربانی می کند
شیوه ی خود راجهانی می کند

در میانِ روزهای تلخ و سخت
مهربان باشیم باهم چون درخت

نامِ ما گر جاودانی می شود
هموطن! با مهربانی می شود

ما به همدیگر محبّت می کنیم
هرچه را داریم،قسمت می کنیم
:
«عشق، اکنون مهربانی می کند
خاک را گنج ِ معانی می کند

مهربانی شیوه ی دیرین ماست
مهربانی درحقیقت، دین ِ ماست

روح مولانا در قبر می لرزد که شما این شعر را به ایشان نسبت دادید
با یک سرچ در گوگل متوجه می شدید
که شاعر این شعر کیست
در هر حال ممنونم از حضورتون
مانا باشید
با مهر
احمد

ُSepideh سه‌شنبه 16 اردیبهشت 1399 ساعت 22:21

زیبا بود آن روز که با شعر تو آغاز شود

سپاس از حضور صمیمانه شما دوست عزیز
خوشحالم که شعر را دوست داشتید
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.