ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چشمان تو چندان ژرف است که
چون برای نوشیدن به سویاش
خم شدم
همهی خورشیدها را در آن
جلوهگر دیدم
و همهی نومیدان به قصد مرگ
خود را در آن پرتاب کردهاند
چشمانات چندان ژرف است که
من در آن حافظهی خود را میبازم
چشمان تو گویی در سایهی پرندگان
اقیانوسی است درهمآشفته
سپس ناگهان
هوای دلپذیر آغاز میشود
و چشمان تو دیگرگون میشوند
تابستان ابر را هماندازهی پیشبند فرشتهگان میسازد
آسمان بر فراز گندمزارها
از همهجا آبیتر است
بادها بیهوده اندوههای افق را
به پس میرانند
چشمان تو به هنگامی که اشکی در آن میدرخشد
از افق روشنتر است
چشمان تو آسمان پس از باران را
به رشک میاندازد
هر شیشه در محل شکستهگی
آبیتر است
لویی آراگون
مترجم : حسن هنرمندی